فرض كنید در زمان به عقب سفر كرده ایم و وارد نخستین روزی شدهایم كه كشاورزی توسط بشر اختراع شد . یعنی انسان فهمید به جای شكار می تواند دامهارا در جایی محصور كند تا زاد و ولد كنند .و فهمید به جای جست وجوی میوه و خوراكی ها در بیشه هاو جنگلها ، می تواند بذرآنها را بكارد و از محصولشان تغذیه كند . یك سوال : در این وضعیت ، انسان چه ابزارهایی در اختیار داشت و مقدار دانش او در كشاورزی چقدر بود ؟
حال 1000 سال جلوتر می رویم . یعنی زمانی كه كشاورزی و دامداری جزو اصلی ترین فعالیت های بشرشده . او ابزار های خاص كشاورزی دارد . توانسته با اصلاح نژاد دام و انتخاب بذر های بهتر ، به دام ها و گیاهان كشاورزیبهتری دست پیدا كند . به نظر شما ، بشر این فاصله را چگونه طی كرده ؟چگونه ابزار هایجدیدی پیدا كرده و به جای شاخه درخت ، خیش را اختراع كرده ؟ قطعا با خلاقیت ، ابداع ، نوآوری و البته آزمون و خطا و تجربه ؛ و پس از آن ، انتقال این تجربه به نسل های بعد. در واقع دانشبشر در كشاورزی طی سال ها رو به جلو رفته و بشر توانسته از مزایای این دانش در كشاورزیاستفاده كند.
برای ایجاد تصویری بهتر در ذهن ، دو قبیله از همان مردم نخستینرا كه تازه كشاورزی را كشف كرده اند در نظر بگیرید. فرض كنید یكی از قبایل شروع بهتجربه و ساخت ابزار ها و روش های جدید می كند ، گونه های جدیدی برای پرورش پیدا میكند و تلاش می كند تا با زحمت كمتر ، محصول بیشتری به دست آورد . ولی قبیله دیگر براستفاده از همان چیزی كه دارد اصرار می ورزد و تلاشی برای تغییر و بهتر شدن نمی كند.واضح است كه پس از گذشت چند دهه یا چند قرن ، اختلاف عظیمی بین كشاورزی دو قبیله وجود خواهد داشت . به نظر شما كشاورزیدر كدام قبیله پیشرفته تر خواهد شد ؟
به زمان خودمان برگردیم . مقایسه ای كنیم بین كشاورزی در كشورهای پیشرفته مثل هلند و آلمان با كشور های كمتر توسعه یافته ( چرا كه نه ، كشور خودمان) . چه تفاوتی بین كشاورزی ما و آنها وجود دارد ؟ علت این تفاوت در چیست ؟ زمینشانوسیع تر است ؟ آدم های قوی بازوی بیشتری دارند ؟ نه . تفاوت ما در میزان استفاده ازدانش و فناوری است . آنها به ارزش دانش ، اختراع و ابداع و به ارزش به كارگیری دانشدر كشاورزی پی برده اند و از مزایای آن در تولید بیشتر ، بهتر و بهره ورتر استفادهمی كنند. این یعنی همان كشاورزی دانش بنیان . در واقع كشاورزی دانش بنیان یك فرهنگاست ؛ فرهنگی كه به دانش و نقش آن در توسعه كشاورزی آگاه است ، فرایند تحقیق و نوآوریرا فرایندی دائمی و پیوسته می داند ، و به وم به كارگیری دانش و فناوری های نویندر بخش كشاورزی آگاه است .
سوال این است : چگونه یك كشاورزی ، دانش بنیان می شود ؟ بهطور خلاصه ، در یك كشاورزی دانش بنیان ، موسسات تحقیقاتی فعالی وجود دارند كه به تولیددانش مشغولند ، مراكزی وجود دارند كه دانش جدید را به كشاورزان منتقل می كنند ، و كشاورزانیوجود دارند كه از این دانش در كار های خود استفاده می كنند . و در نهایت موسساتی هستندكه از كشاورزان در مقابل مشكلات استفاده از دانش جدید حمایت می كنند . حتما می پرسید: مگر استفاده از دانش جدید ، مشكلاتی هم دارد ؟ پاسخ قطعا مثبت است . مگر در دنیاچیزی هست كه فقط خیر باشد و مشكلات نداشته باشد ؟ اولین مشكل دانش جدید می تواند هزینههای به دست آوردن آن باشد . یك تراكتور جدید چندین برابر تراكتور های قدیی قیمت دارد. بذور جدید ، نهاده های جدید ، . همه گران هستند . پس نهادهای مالی باید به كشاورزاندر تهیه آنها كمك كنند. مشكل بعدی ، ریسك به كارگیری دانش جدید است . تجربه ثابت كردهكه هر چیز جدیدی ااما كارها را بهتر نمی كند و ممكن است عوارض سوء آن از فوایدش بیشترباشد مثل نهاده های شیمیایی( كود و سم ) . عوارض برخی از چیزهای جدید هم هنوز به طورقطع مشخص نشده ( مثل گیاهان تراریخته ) . از مشكلات دیگر می توان به یافتن بازار برایمحصولات جدید و پرحجم ، مشكلات مدیریت مزرعه و امثالهم اشاره كرد كه همه ایجاب می كنندنهادهایی مانند بیمه ، بانك ها و غیره از كشاورزان در مقابل این تهدیدات حمایت كنند .
پس به طور خلاصه ، كشاورزی دانش بنیان ، نوعی از كشاورزی استكه در آن ، تحقیق و نوآوری و به كارگیری دانشجدید در مزرعه یك ركن اساسی است . همچنین اركان این كشاورزی شامل موسسات تحقیقی ، نهادهایترویجی ، كشاورزان آگاه و نهادهای پشتیبان هستند . به وضوح مشخص است كه هیچ كشوری دارایكشاورزی دانش بنیان صفر یا صد درصد نیست و كشورها در درجه هایی از این كشاورزی قراردارند.
خوشبختانه در كشور ما تمام عناصر پایه برای كشاورزی دانش بنیانوجود دارند . اما به دلیل نا هماهنگی و عملكرد ناقص ، خروجی مورد انتظار از آنها حاصلنمی شود . یكی از دلایل بروز چنین وضعیتی این است كه همه منتظرند تا دولت به اوضاعسرو سامان دهد . اما با توجه به مشكلات و توانمندی های محدود دولت ، هرگز به تنهایی قادر به این كار نخواهد بود . لذاهیچ مرجعی مناسب تر از بخش خصوصی و نهادهای مدنی كشاورزان از جمله تشکل خبرگان کشاورزی،تعاونی ها، نظام صنفی و نظام مهندسی كشاورزی برای استقرار كشاورزی دانش بنیان در كشور وجود ندارد.
نویسنده: مهندس سعید بهشتی،کارشناس ارشد ترویج کشاورزی
واكاوی تاریخی- نظری صنف ومروری بر كاركردهای نظام صنفی كارهای كشاورزی / بخش دوم
، ,كشاورزی ,دانش ,های ,كه ,جدید ,دانش بنیان ,كشاورزی دانش ,دانش جدید ,می كنند ,كارگیری دانش
درباره این سایت